گفتوگو | سهم سرنوشتساز دانشگاه در تولید نرم افزار علمی انقلاب
اشاره: نهادهای علمی در هر جامعه و کشوری در راستای تولید علم و پیشرفتهای آن جامعه حرکت کرده و بر مبانی فرهنگ و ادیان آن کشور استوار هستند.
اما این مشخصه در ایران با هدف انتشار علم خارجی و نه تولید علم شکل گرفت و با توجه به تأسیس جمهوری اسلامی و تفاوت آرمانهای و اهداف انقلاب اسلامی با اهداف آغازین تشکیل دانشگاه، نیازهای جدید نظام اسلامی به منظور ابزارسازی برای تحقق این اهداف مورد توجه قرار گرفته و نشان میدهد که برای تحقق این اهداف والا، نیازمند تولید ابزاری برای تبیین این آرمانها و دستیابی به این اهداف هستیم، البته این امر وظیفه عینی و مسلم دانشگاههای کشور است.
با این وجود، تاکنون دانشگاهها بر اساس ساختار ابتدایی خود، در حال الگوبرداری از آرمان های غربی بوده و هنوز نظریهای برای اداره نظام اسلامی ارائه نکردهاند.
به همین منظور خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا مصمم شد تا در گفتو گویی با حجت الاسلام محمد صالحی، پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی، موفقیت یا عدم موفقیت پژوهشگاهها و دانشگاههای کشور در دوران نظام اسلامی را بررسی کند.
حجت الاسلام صالحی معتقد است که آنچه که در ابتدای تأسیس دانشگاه اتفاق افتاد، فراگیری علوم از کشورهای پیشرفتهتر در جهت توسعه مادی کشور و رفع عقبماندگی ایران بوده و با این حرکت جریان ناتمام و یکطرفه غرب به سمت کشور ما کامل شد و دانشجویان دختر و پسر جوان ما جهت تعلیم و آموزش به کشورهای فرنگ نیز مهاجرت میکردند.
متن کامل این گفت وگو در زیر تقدیم خوانندگان محترم می شود.
رسا ـ معیارهای ارزیابی برای تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت دانشگاهها و و پژوهشگاههای کشور را چه می دانید؟
یکی از معیارهای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت هر چیزی این است که حالت مطلوب مورد نظرتان چیست، تا بخواهید سنجش را در نسبت با حالت مطلوب آغاز کنید و در این صورت می توان گفت که در رسیدن به چنین حالتی قدمهای مثبتی برداشته شده است یا نه، یا به تعبیر شما موفق بوده است یا خیر؟ اگرچه معیارهای دیگری نیز وجود دارد مثل مقایسه حالت موجود با حالت قبل و یا مقایسه با دیگر مراکز فعال در این زمینه، هرچند هم هدف و هم جهت با شما نباشند.
اساسا دانشگاه در جهت بهرهبرداری از علوم و به دست آوردن تکنولوژیهایی برای رفع نیاز امور مادی و دنیوی مردم به وجود آمده یا به عبارت بهتر، دانشگاه محل تبدیل دانش به صنعت است، صنعتی که قرار است موجب حرکت نظامات اجتماعی به وسیله تولیدات خود باشد.
آنچه که در ابتدای تأسیس دانشگاه اتفاق افتاد، فراگیری علوم از کشورهای پیشرفتهتر در جهت توسعه مادی کشور و رفع عقبماندگی ایران بوده و این رویه از زمان میرزا محمدتقی خان فراهانی مشهور به امیرکبیر در دارالفنون و با حضور اساتیدی از کشورهای غربی از جمله اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه آغاز شد و در زمان پهلوی نیز ادامه پیدا کرد با این تفاوت که در زمان پهلوی علاوه بر حضور اساتید غربی، سیل خروج دانشجویان به سمت ممالک غرب جهت تعلیم علوم نیز آغاز شد.
به عبارتی جریان ناتمام و یکطرفه غرب به سمت کشور ما با این حرکت حکومت پهلوی کامل شد و دانشجویان دختر و پسر جوان ما جهت تعلیم و آموزش به کشورهای فرنگ نیز مهاجرت میکردند.
رسا ـ همین آغاز کار توسط امیرکبیر را صحیح میدانید؟
در این که شروع این کار توسط امیرکبیر صحیح بوده باشد، محل تأمل است و در موضوع مورد سؤال شما هم قرار نمیگیرد، اما فی الجمله میتوان گفت در این مقوله نیز باب سخن فراوان است.
نکته بازخوانی این سیر تاریخی در این است که آنچه مد نظر مؤسسین دارالفنون و ادامه دهندگان راه آنها بوده، پیشرفت و رفع عقب ماندگی مملکت بوده است. بوسیله اقتباس علوم از غرب و البته بدون توجه به لوازم آن که آیا اساسا این علوم با مبانی مذهبی و ملی ما سازگار است یا خیر؟
رسا ـ این عدم توجه به لوازم علوم غربی، چه حاصلی برای کشور داشته است؟
نخستین محصول این هدف، ایجاد وابستگی علمی ایران به کشورهای دیگر است، در این صورت دانشگاههای شما دائما در حال استفاده از منابع علمی غربی جهت آموزش [اگر نخواهیم اسم آن را چیز دیگری بگذاریم] است که منجر به استعمار و استثمار جوانان شما در دانشگاه و در نهایت مستعمره شدن مملکت شما برای کشورهای غربی می شود. یعنی (قربه الی الله)، خود را برده آنان کردهایم.
حتی اگر قایل باشیم که پس از انقلاب، ما نیز به این رویه دامن زده و ادامه دهنده راه آنان بوده و نقطه مطلوب ما رسیدن به تراز دانشگاه های غربی است، به راحتی می توان دریافت که ما از این نقطه مطلوب هم بیشتر حرکت کرده و دست به توسعه علوم زده ایم.
حرکت شتابی در رسیدن به نقاطی فراتر از آنچه که غرب و اساتید غربی به دانشجویان ما تعلیم میدادند و چه بسا آنان تعمدا این نقاط را به دانشجویان ما آموزش نداده و میخواستند که با در دست نداشتن نقاط پسینی علم، وابستگی دائمی علمی به آنان داشته باشیم، نشان از پیشرفت و موفقیت در دانشگاهها بوده و ملاک سنجش این حرکت و پیشرفت، ابزار و تکنولوژیهای تولید شدهای است که منجر به قرار گرفتن ایران در تراز علمی و جزء کشورها موفق و رده بالای منطقه و دنیا شده است، به طوری که پیشرفت ما در برخی علوم موجب حیرت کشورهای غربی، صاحبان اصلی این علوم و تکنولوژیها شده است که از آن جمله میتوان به علوم نانو، هوافضا و ... اشاره داشت.
رهبر معظم انقلاب نیز در این زمینه میفرمایند: «برای پیشرفت علمی از همه تواناییهای غربی ها استفاده کنید و از شاگردی کردن و یاد گرفتن هرگز پرهیز نکنید، زیرا ما از شاگردی کردن ننگمان نمیآید، بلکه از همیشه شاگرد ماندن ننگمان میآید».
این نوع سنجش موفقیت، سنجش جزئی است که یک پدیده نسبت به زمان و هدف تأسیس، نقطه مطلوب آن و شرایط رسیدن به آن نقطه در کلی سازمان بالادستی (وزارت علوم) مورد سنجش واقع میشود. به صورتی که جایگاه ملی شما را در بین بقیه کشورها نشان می دهد.
نوع دیگر سنجش در حالت مقایسه با مطلوب، سنجش جزء به کل است، به این معنی که شما دانشگاهها را یکی از ریز اجزاء حرکت فلسفه تاریخی بشریت به سمت اعتلای کلمه توحید میدانید. حال باید بتوانید تحلیل کنید که عمل این ریزجزء چقدر توانسته شما را در این حرکت یاری کرده و چه میزان به این حرکت که قرار است زمینه ساز ظهور منجی بشریت شود کمک کرده است؟
قطعه قطعه از برهه های تاریخی شما، اجزایی از جورچین فلسفه تاریخ شما است که دوره قاجار یک جزء، دوره پهلوی یک جزء و دوره انقلاب اسلامی جزئی دیگر از این جورچین است و این اجزاء با توجه به حکومت ها، سردمداران و اهداف حکومتی آنها از هم جدا میشود.
در واقع تعلیم و تربیت به صورت عام در هر یک از این اجزاء حضور پیوسته دارد، اما مظاهر آن در این اجزاء به اشکال مختلف است که گاهی به صورت حوزه علمیه و مکتب خانه و گاهی به اسم دارالفنون و گاهی به اسم دانشگاه بوده است.
ممکن است بررسی این ریز جزء به صورت روندی صورت پذیرد یا به صورت مقطعی در هر جزئی مورد واکاوی قرار گیرد و پرسش شما هم به صورت کلی است که هر دو صورت را به نوعی در بر میگیرد.
در سنجش اجزای یک کل علاوه بر اینکه جزء را فی نفسه مورد واکاوی قرار می دهیم به بررسی تناسب حرکت جزء به کل نیز، آن را مورد مداقه قرار می دهیم.
در این نوع سنجش، جزء را با اهداف عالی حرکت کل، چگونگی پیمایش در مسیر حرکت و نزدیک شدن به آن اهداف و آرمان ها میسنجیم. مقیاس بررسی سنجش، ابعاد خیلی گسترده تری نسبت به حالت قبل دارد، به این صورت که برای سنجش در مدل قبل نیز جایگاهی را تعریف میکند.
هدف این حرکت (کل) اعتلای کلمه توحید است و برای به احتزاز درآمدن پرچم لااله الا الله بر روی همه قلل رفیع جهان نیاز است که بستر پذیرش حکومت حضرت مهدی(عج) توسط اجزاء این کل به وجود آید.
یعنی مقیاس شما از یک حرکت ملی به یک حرکت جهانی و بین المللی تبدیل شده که البته قدم اول آن حرکت ملی است ولی با رویکرد جهانی و بین المللی.
در این میان دیگر نیازها متفاوت میشود و فقط رسیدن به نقاط نهایی علم برای ما مطلوب نیست، چراکه علاوه بر فتح قلههای علم به عنوان قدم نخست، نیازمند شکستن حصر علمی و تولید علم نیز هستیم، علمی که علاوه بر رفع نیازهای بشریت، کارآمدی اسلام را در امور مادی نیز محقق کند و جهت علم را در مسیر اصلی خود یعنی بستر ظهور حضرتش قرار دهد.
حال باید دید که این اتفاق افتاده است یا خیر تا بتوانیم نسبت به موفقیت یا عدم موفقیت دانشگاهها نظر دهیم.
آنچه که در ابتدای نظر به چشم میآید، این است که تغییر مسیر به نفع اسلام شروع شده است و این حرکت را در شکستن حصر علومی همانند علوم انسانی به وضوح میتوان مشاهده کرد و به حول و قوه الهی در بقیه علوم نیز اتفاق خواهد افتاد.
تغییر علوم یکی از نقاط شروع تغییر عالم است که سهم دانشگاهها را در مقیاس جهانی به خوبی نشان میدهد، کما اینکه اصل انقلاب اسلامی نیز نقطه عطفی در تغییر مسیر حرکت عالم به سمت توحید است و بارقههای این تغییر مسیر در جای جای عالم دیده میشود.
رسا ـ اگر بتوان قلل علمی جهان را فتح کرد و در جایگاه تولید علوم موجود قرار گرفت، آیا نمی توان ادعا کرد معادله تولید و آموزش برعکس شده است؟
درگیری دو جریان حق و باطل از زمان خلقت انسان و تمرد شیطان به صورت علنی آغاز شده و هر کدام از این دو جریان در حال نظام سازی جهت برقراری ولایت و سلطه خود بر جهان آفرینش هستند.
آنچه در این بین موجود است، نظامات و تولیدات جریان کفر جهت استیلای بر جهانی است که در این نظم نوین به شما نیز جایگاه داده است.
شما با عمیقتر شدن در علم و پیشرفت در علوم موجود، اگر هدف دیگری نداشته باشید، صرفا میتوانید مستعمره و مستثمره خوبی برای آنها باشید؛ حتی زمانی که در حال تولید علم در این چارچوب باشید، باز هم در زمین بازی آنها قرار دارید و فقط یک پله صعود کردهاید و نفوذ علمی، فرهنگی و اعتقادی آنها را تکامل بخشیدهاید.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «هیچ گاه به برنامهها و توصیههای غربیها اعتماد نکنید، کشورهای غربی که امروز بیشترین پیشرفتها را در زمینه علوم جدید دارند، بیشترین جنایات را نیز در تاریخ ضد ملتها مرتکب شده اند.»
برای تغییر جهت حرکت عالم به سمت توحید نیاز است تا قوانین و قواعد این بازی عوض شود و البته این مهم، جز با فتح قلههای موجود علم، قابل تحقق نیست.
ابتدا باید به نقطه نهایی علم موجود دست یافت تا بتوان کنه آن را تغییر داده و به جهان بشریت، قواعد جدید را معرفی کرد، قواعدی که نظم بشریت را آنگونه که خداوند می خواهد نظم دهد تا دنیا در طریق پرستش حق قرار گیرد.
باید تمدن اسلامی در مقیاس مبارزه جهانی طراحی شود و برای این پیریزی نیاز است تا قلههای علمی جهان فتح شود. نوع عقلانیت در تمدن اسلامی متفاوت است و نرم افزار موجود، به منظور اداره امور بشریت برای این عقلانیت کارآمدی ندارد.
اگر دانشگاههای ما بخواهند بزرگترین مراکز تولید علم در جهان یا دانشگاههای آنان را برای خود الگو و هدف قرار دهند، در واقع از این سطح درگیری غافل شده و نتوانستهاند خود را در مدار این تقابل قرار دهند و برنامه ریزی و طرح ریزی برای پذیرش حکومت حق را نمی توانند انجام دهند.
اگر این چنین شد، موضوع درگیری همان اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی میشود که باید این موضع از تقابل نیز در این جریانها روشن شود.
رسا ـ جایگاه دانشجویان در کسب این موفقیتها یا حرکت به سمت نقطه مطلوب چیست؟
در دوران انقلاب اسلامی، دانشگاهها علاوه بر اینکه باید در جایگاه واقعی خود ایفای نقش کنند، بایستی برای انقلاب به تربیت و تولید محتوا و نیروی انسانی متناسب با عصر ظهور بپردازند، دانشجویان باید پرچم داران صف حق و اسلام باشند و کارآمدی اسلام را محقق سازند.
تولید نرم افزار علمی انقلاب جهت تسری به دنیا و ایجاد بستر پذیرش حکومت عدل الهی تنها به وسیله دانشجویان امکانپذیر و تغییر جهت تولید علم و فتح آن فقط با دانشجویانی انقلابی که در دستگاه تربیتی تراز انقلاب اسلامی پرورش یافته اند، قابل تحقق است.
باید توجه داشت که انقلاب ما فقط یک انقلاب سیاسی نبود، بلکه انقلابی در تمامی شئون زندگی بشریت بود. بنابراین باید برای همه کارها از جمله تولید علم نیز برنامه داشته باشیم.
دشمن این را به خوبی درک کرده است و با مباحثی مثل عدم ورود سیاست در اجزاء حرکتی شما، به دنبال ره زنی و گمراهی در مسیر حرکت است.
در انقلاب ما، کلمه توحید بنیان زندگی است و البته این سخن برای اداره امور زندگی کفایت نمیکند، بلکه باید آن را تبدیل به دانش، مدل، سبک زندگی و نرم افزار کرد، در این صورت میتوان برای اداره امور برنامهریزی کرد تا هدف از زندگی به معنای واقعی تحقق یابد.
همین که شما به لحاظ علمی یا نظامی قدرتمند شوید و در طبقه بندیهای موجود در ردههای بالا قرار گیرید، نمی تواند موجب دشمنی اطراف با شما شود، مگر نه اینکه کشورهای دیگر هم به دنبال رسیدن به این سطح از قدرت هستند، پس چرا غرب با آنها مثل جمهوری اسلامی مواجهه ندارد؛ این نشان میدهد که امری فراتر از این امور مورد توجه است.
ما نباید دچار غفلت شده و هدف را گم کنیم، دانشجویان ما باید بدانند که پیمودن این مسیر نیازمند ساخت بناهای علمی بر اساس مبانی توحیدی است تا به تکلیف خود عمل کنند و دست یافتن به سطوح عالی علم موجود تنها ابتدای راه است.
رسا ـ راهکار حضرتعالی برای ادامه موفقیت آمیز نهادهای علمی کشور، به خصوص در زمینه مدیریت اسلامی چیست؟
برای تولید علم و مدیریت علمی و دانشگاهی نیاز به شناخت دقیق هدف و پایه گذاری تأسیس علوم بر اساس مبانی اعتقادی و معرفتی متناسب با آن هدف است، به عبارت بهتر، بخشی از امور را میتوانید در دانشگاه به دست بیاورید، اما برخی دیگر را باید در موضع دیگری جستوجو کرد.
وحدت حوزه و دانشگاه که توصیه حضرت امام خمینی(ره) نیز بوده، به راحتی میتواند این امر را به سرانجام برساند و این راهکار حاکی از نگاه ژرف اندیش بنیان گذار و طراح این انقلاب است، ایشان میفرمودند بدون پيوند حوزه و دانشگاه اصلاح و انقلاب دوامي نخواهد يافت.
البته وحدت حوزه و دانشگاه به معنای یکی شدن این دو نهاد نیست، بلکه ما نیازمند هماهنگی این دو مرکز تولید علم هستیم و این هماهنگی در مرحله برنامهریزی است، بنابراین به دنبال انحلال و یا ادغام حوزه و دانشگاه نیستیم بلکه نیاز به یک سازمان جامع و بالا دستی داریم تا بتوانید این هماهنگی را ایجاد کند و زیرساختها و فلسفه تولید علوم که در حوزه بنیان نهاده شده و در واقع فلسفه توسعه است را به دانشگاهها برساند و از این طریق استراتژی توسعه در دانشگاهها رقم میخورد.
در این صورت پیوند بین علوم کاربردی و علوم پایه نظری حاصل شده و منجر به کارآمدی مبانی در تولید ابزار اداره جامعه میشود.
اگر این هماهنگی بین دو مرکز تولید علم اتفاق نیافتد و این دو مرکز استقلال خود را به معنای عدم اثرپذیری از یکدیگر حفظ کنند، هیچگاه نمیتوانند به هماهنگی در مقصد و هدف برسند و چه بسا روابط این دو مجموعه صرفا به یک احترام سیاسی بسنده شود که در این صورت نمیتوان انتظار هماهنگی در راهبردها را از این دو مجموعه داشت.
سازمان جامع هماهنگ کننده تولید علم با ابزار شبکه تحقیقات میتواند مدیریت تحقیقات و پژوهش کشور را بر عهده گیرد و به این ترتیب با استفاده از تجربیات کهن، مبانی نظری اسلامی و رویکرد علمی دانشگاه بستر پیدایش حکومت عدل الهی را محقق سازد.
البته روشن است که این پیشنهاد را نمی توان صرفا در چند دقیقه توضیح داد، بلکه نیاز به تبیین و تفسیر دارد که ان شاءالله در جای خود باید مفصل در این رابطه صحبت شود.
رسا ـ از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید از شما سپاسگزاریم./۸۷۶/گ402/س
خبرنگار: مهدی شاهی